سفارش تبلیغ
صبا ویژن


روزهای دلتنگی زری

دفترم را می گذارم مقابلم... 

آهنگ وبم شده موزیک خلوت سه نفره مان ...

من ...دفترم ...و نبودنت ...

ورقش می زنم ...از "بودن" گفتم ...

از حضوری متفاوت در زندگی ام ..

از دوست داشتن ...

از حس شیرین جاری شدنت در لحظه هایم!!!

ورق می زنم ...

دقایقی که می توانست ساده باشد ... ساده بگذرد ...

اما "بودن " تو نگذاشت ...

زیبایشان کرد ... ماندگارشان کرد ... زیبا گذشتند!!!

ورق می زنم ...

صدا زدن هایمان ... آن "م" های مالکیت ...

حتی عاشقانه هایم نیز تو را فریاد می زنند ...

ببین ... نامت را می گویم ...

در سطر سطر خاطراتم حک شده !!!

ورق می زنم ...

سخت است نداشتنت ...باور کن بلد نیستم نداشته باشم تو را ...

چقدر " ای کاش " لحظه هایم را پُر کرده !!!

ورق می زنم باز هم ...-

یک تصویر ذهنی زیبا.

انگاری یک شروع دوباره اس.

یک آغوش گرم با طعم محبت و آرامش.

یک بوسه که پُر بود از دوست داشتن و دوست داشته شدن.

دو نگاه و لبخندهای دمادم ...-

کاش این "بودن" ابدی بود.

خیلی دلم برای خودم می سوزه ...

 دفترم را می بندم ...

در آغوشش می گیرم ...

و اشک هایی که بر گونه ام روان می شوند ... 

 سهم ما ... "من" و "تو"...     

 خیلی خیلی بیشتر بود ...               

افسوس ... 


نوشته شده در پنج شنبه 92/5/17 ساعت 11:59 صبح توسط zari| نظرات ( )


آخرین مطالب
» به دل خودم مدیونم
جواب رزاقی به دل غمگین زری
با دل خود
شکستن یک آدم تاوان سنگینی دارد
نفس ؟!
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com